هیچ گاه جمله سید محمد خاتمی را فراموش نمی کنم که فرمود: “آقایان اقتدار گرا و انحصار طلب برای آنکه کمر دولت اصلاحات را خم کنند تا در برابر مطالبات به حق ملت  قادر به پاسخ گویی نباشد از هیچ تلاش غیر انسانی و غیر اخلافی دریغ نمی کردند به طوری که در هر 9 روز برای دولت محبوب اصلاحات  1 بحران می آفریند تا به خیال خام خود  ملت را از اندیشه و گفتمان ناب اصلاح طلبی نا امید کنند ” ؛ این روزها وقتی به تیتر روزنامه ها و خبرگزاری های خاص جناح تندر و افراطی رقیب  گوشه چشمی می اندازیم  گویا این  تندروی ها و انحصار طلبی های پر هزینه هنوز هم مایل به تمکین نظر و رای اکثریت ملتی که به تفکر و منش و راهشان نه تاریخی گفتند ، نیستند و بار دیگر در صدد آشوب روانی و تخریب دولت منتخب اصلاح طلب و اعتدال گرای ایران اسلامی بر آمده اند تا به با افکار بسته خود ، شکست زجر آور و درد ناک 24 خرداد 92 را با تلقین های شبانه و قلم های همراه با  ناراحتی و عصبانیت را به سود خود مصادر کنند که  همان پروژه ایجاد بحران های ضد ملی گویا پیش از موعد  خود در دوره ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی آغاز شده  است و این بارقرار است  در هر 1 روز 9 بحران برای آن دولت ایجاد کنند .
جناب فریدونی!
من یک نویسنده ام ! مانیفست یک نویسنده و آنان که شرافت نویسندگی ، قلم را در دست دارند این است که هر چیز را در این دنیا بها و ارزشی دانند  اما قلمی که توتم من است فروختی و ارزش گذاری نیست و ممکن است همه چیز خود را به قیمت بگذاریم اما مطمعن باشید این زبان گویای جامعه خاموش شدنی نیست.
وظیفه نویسندگی نقد و تجزیه و تحلیل است نه تخریب ؛ اگر بیان واقعیات قلم من ، شما و جریان مطبوعتان را می آزارد  ، تقصیر نگارنده چیست؟
این که شرح قطره ای از رخداد های نابسمان تفکر سوم تیر که تا سالها بر چهره ایرانی که غبار بر روی خود می بیند خواهد نشست و باید به ملت گزارش شود آیا تاوانش را باید قلم های استوار دهند یا مسولین و دوستان محترم شما!
جناب فریدونی!
من نویسنده ام ، کیهانی نیستم! من به شریعت اعتقاد دارم اما ، شریعتمداری نیستم!
من نویسنده ام ، اما اهل تهمت و توهین کیهانی نیستم.
من نویسنده ام ، اما  اهله  تقدس سازی و سیاه نمایی شریعتمداری نیستم!
من نویسنده ام ، قلمم منور آگاهیست اما هاله نور نیستم!
من نویسنده ام ، اما جملات من حیوان و بزغاله و توهین به مخالفم نیست!
من نویسنده ام ، اما قصه گوی دروغ پردازی های بی سند نیست!
من نویسنده ام ، آزاد نویسم اما اهله تفتیش عقاید نیستم!
من نویسنده ام ، اصلاح طلبم ، اما کیهانی نیستم!

جناب فریدوننی هوادار تفکر سوم تیر!
متاسفانه آنچه که شما بیان کردید پیش از آنکه مرا به قلم شما آشنا کند ، یاد آور تیتر ها و خبر های خبر سازی کیهانی بود که البته پدیده جدید و شگفت آوری نیست ؛ هموراه تا کنون بدین سان بوده است که دوستان محترم شما توهم دشمن سازی به قصد حمله قریب الوقع را هموراه در دستور کار خود دیده اند  و آن زمان که در برابر وجدان های بیدار و زهن های روشن و قلم های استوار ملت جواب قانع و منطقی نمی یابند با  منتسب کردن خود به جریان حاکمیت که گویی تنها متعلق به خودشان می باشد و دیگر هیچ کسی حق و سهمی از آن را ندارد چنان بر رقیبان تیز هوش و فهیم کشور می تازند و خود  چنان وکیل و متهم و قاضی  آن  بیدادگاه بی انصاف می شوند که گویی حق حقیقی ، شما و دوستانتان هستند و باطل واقعی جناح مقابلتان!
این تفکری که هم تباران شما در طی این 12 سال که حاکمیت یک پارچه اصولگرایی بر کشور سرازیر کرد به طوری که دوستان شما احساس می کردند اگر قوه مجریه و مقننه هم سو با یک تفکر باشد می توانند ایران را به ژاپن اسلامی تبدل کنند اما حقیقت و واقعیت فراتر از دایره تفکر و دید شما بود به طوری که بعد از 8 سال در بزنگاه تاریخی انتخابات ریاست جمهوری با آنکه از صدر تا ذیل مجموعه یک دست هم سوی تفکری که دیگر قادر به پاسخگوی نیاز های مردم نبود با حضور حماسه ای مردم اصلاح طلب ایران  بار دیگر تفکر اصلاح طلبانه اعتدال گرایانه بر اریکه قدرت ملت نشست  به طوری که دوستان و هم حزبی های شما تازه بعد از انتخابات و پیروزی جناح اصلاح طلب بود درک کردند که آقای حسن روحانی اصولگراست!
و چه زیبایت که شما در شوک سهمگین بعد از این پیروزی ماندگار بودید که  متوجه شده اید که دکتر روحانی اصولگراست! براستی اگر اصولگراست چرا دوستان شما در انتخابات ایشان را به عنوان یک اصولگرا نپذیرفتند؟ چرا با ایشان اجماع نکردند؟
شما و دوستانتان که ادعای خدمت دارید هرچند از برکات خدمت صادقانه هم قطارانتان این بود که نفت بر سر سفره بیایید اما نفت که نیامد نان و سفره را هم با خویش برد چرا در آن اتلاف های  خیالی نتوانستید به اجماع برسید؟
مگر هدف خدمت نبود! مگر هدف  وحدت نبود! اما شما نشان دادید که اصولگرایان بر خلاف آن که بر ماندگاری بر اصول هایشان مشهور باشند بلکه به ماندن در قدرت به هر قیمت  وفادارند و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی فروگذار نخواهند بود که اوج این قدرت طلبی را ملت در مناظرات انتخاباتی بین اتلاف  ناکار آمد 2+1 دیدند! عجبا که شما از خدمت گذاری سخن می گوید اما عملکردتان خلاف آن را نشان می دهد براستی شما که لالایی بلد هستید چرا خودتان بخواب نمی روید.
جناب فریدونی!
آنچه شما تعلیق  انرژی هسته ای در دوران صدارت رئیس جمهور محبوب اصلاحات سید محمد خاتمی و مسولیت دکتر روحانی  را  نوعی سرافکندگی و به دور از عزت ملت می دانید برگرفته از منطق شما و دوستان هم فکرتان است. همانانی که در برابر خواندن و آگاهی مقاومت می کنند و حاضر به پذیرش واقعیت نیستند. در مورد  آن زمان از روند پرونده هسته ای من پاراگرافی به نقل از دکتر روحانی برای شما می آورم  که  فرمودند:”دکتر روحانی  در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه شما در برنامه گفتگوی ویژه گفتید که رهبری از تعلیق غنی سازی حمایت کردند در حالی که بیاناتی از رهبر معظم در سال 86 منتشر شده که نشان دهنده مخالفت ایشان با تعلیق غنی سازی است گفت: رهبری اقدامات هسته ای را زیر سوال نبرده اند. این دروغ محض است. ایشان در یزد فرمودند من اعلام می کنم برنامه تعلیق صورت گرفته دیرتر شکسته نشود و تمام کارها زیر نظر ایشان بوده است. ولی اگر بر طبق توافقنامه انجام می شد شکسته شدن تعلیق به دولت بعدی موکول می شد ولی رهبری فرمودند بدون توافق تعلیق را بشکنید که این کار را من انجام دادم و به دستور من تعلیق شکسته شد، فرمان آن را هم رهبری دادند.
در ادامه همان خبرنگار از روحانی پرسید آیا این کار انجام شده از نظر رهبر انقلاب عقب نشینی نبوده است؟ که روحانی گفت: این حرکت تعلیق را چرا عقب نشینی می دانستند ولی فرمودند عقب نشینی تاکتیکی است که اگر کسی این را نمی کرد خیانت کرده بود.
ایشان فرمودند آن عقب نشینی تاکتیکی لازم است و اگر نشود خیانت است . سخنان رهبری خیلی روشن است. یک عده افرادی هستند که اهل هوچی گری هستند.
روحانی در ادامه به سخنان 29/7/84 مقام معظم رهبری در نماز جمعه اشاره کرد و گفت: رهبری اعلام کردند تمام کارهایی که در این دو سال انجام شده با فکر دسته جمعی و خرد دسته جمعی بوده. مسئله این است که آن وقت کار پخته و عاقلانه ای انجام شده. حالا یک عده ای کار نپخته ای انجام می دهند و می خواهند آن دوران را محکوم کنند. ما کشور را از جنگ نجات دادیم و برنامه هسته ای را کامل کردیم.”
در باب انتخابات 88 سخن ها به میان آوردید متاسفانه شما 13 میلیون رای انتخابات سال 88  را رای به فتنه گر می دانید ، شا حتی ملت را به خودی و غیر خودی و ایرانی و غیر ایرانی تقسم بندی نموده اید و این لفظ  فتنه دست آویزی برای شما و هم فکران اقلیتتان گشته است تا رقیبان خود را با بر چسپ های ناجوانمردانه از میدان رقابت خارج کنید به طوری که دایره این روش های بد اخلاقیتان را نیز به سید محمد خاتمی ، آیت االه هاشمی رفسنجانی و سید حسن خمینی نیز رسانده اید .
اما افسوس میخورم که شما های که دم از امام و انقلاب و رهبری می زنید و دیگران را با ضدیت با آن می شمارید چنان از انقلاب و نظام و رهبری حرف می زنید که اگر کسی خارج از این مرز بر گفتار شما مطالعه کند احساس می کنند این نظام تنها بر گرفته از ایثار های شماست اما افسوس میخورم  امروز کسانی دم از انقلاب و انقلابیون می زنند که حتی یک سیلی هم برای این انقلاب نخورده اند اما امروز منافع حزبی ، اقتصادی و رانت های بی پایانشان باعث شده است برای حفظ بقای خود دست به تخریب و حذف یاران صدیق امام و رهبری ببرند و ادعا کنند این اعمال خود سرانه در جهت خواست های نظام و رهبری است . اعمالی که در طول 8 سال گذشته به خاطر ترس و نقاط ضعف بی پایانشان در برابر کج روی های یار محبوبشان سکوت کرده بودند اما اینک بدون آنکه دکتر روحانی دولت اصلاح طلبانه اعتدال گرایانه خود را آغاز کنند بار دیگر کفن های خود را که در طی 8 سال گذشته به خشکشویی سپرده بودند را باز پس گیری کرده اند و در صدد تمرین رزمایش های خود سرانه  برای شروع دولت دکتر روحانی هستند اما مطمعن باشند این بار ملت اجازه نخواهند داد تا اقلیتی محدود در لباس دفاع از نظام در صدد ایجاد هزینه مجدد برای کشور برآیند و زندگی را بر کام مردم سخت و تلخ کنند.
تنها به یک جمله  از مردم اخلاق ، دور اندیش و محبوب  ایران زمین دکتر محمد رضا عارف بسنده می کنم که بیان داشتند:” تا زمانی که یک جریان در باب رخداد های سال 88 خود را حق مطلق می داند و دیگری را باطل مطلق می شمارد سخن گفتن در مورد آن سالها ره به جای نخواهد برد”. هر چند آینده برای خود حرف های شنیدنی زیادی خواهد داشت که به انتظار خواهیم نشست!
جناب فریدونی ،هم استانی اصولگرا
متاسفانه شما در نوشتیتان اصرار عجیبی به  ترویج گفتمان کیهانی دارید آن زمانی  که مثال انسان و حیوان را برای مقاله خود می آورید اما از شان و منزلت کرامت انسانی غافلید و من مجبورم در برابر اندیشه ای که 8 سال توهین نمود ، تحقیر کرد ، تهمت زد و هیچ گاه به مهربانی و  کرامت و شان و منزلت انسانی سخن نگفت بگویم آقایان محترم اصولگرا ، دولت و قدرت گواری وجودتان اما ، ” ادب مرد به زدولت است “.
از نبود قشر فهیم بانوان در کابینه گلایه کرده اید ، من سوال شما را در مقاله پیشین خود پاسخ داده بودم که : بدانیم دختران و زنان کشور ما تنها دل بسته و خواستار صدارت یکی از بانوان بر صندلی وزارت خانه ای نیستند بلکه آنها خواستار حفظ شان و احترام جایگاه خود در نظام مدیریتی این کشورند که به همان اندازه که به مرد ها توجه می شود باید به این قشر فعال و پویای جامعه نگاهی یکسان و برابری وجود داشته باشد تا همه از ظرفیت های موجود عادلانه استفاده کنند.
ما به دنبال برابری و حقوق یکسان بانوان در لایه های مختلف جامعه هستیم نه آنکه فقط  یک صندولی را برای تصدی گریشان آماده کنیم و بگویم سهم شما در این جامعه تنها یک کرسیست. ما به دنبال احیای حقوق شهروندی هستم ، که اگر  زمانی دختران و بانوان کشورمان شاد  بودند نگویم این توطعه دشمن است نگویم اینان منحرف ، ناباب  و ناپاکند، ما به دنبال انسانیت ، صداقت ، عشق و امید  هستیم که دوستان شما بدان بی توجه بودند.
جناب فریدونی  گرانقدر
ای کاش مسولیت انتخاب پر هزینه و لجباز گونه خویش را در انتخاب آن معجزه هزاره سوم می پذیرفتید و اکنون از ملت عذر خواهی می نمی دید اما اینک که از بار مسولیت خود شانه خالی می کنید نشان می دهد گویا وزش باد از سوی اصلاحات و یا شاید اعتدال می زود که امروز انتخاب آن شخصیت را نفی می کنید !
از خدمات دولت  هم فکرتان سخن به میان آوردید ، یقینا آن دولت به تاریخ پیوسته و تکرار نشدنی نیز خدماتی با خود به همراه داشت. خدماتی که با فروش نفتی که سود هنگفتی بیش از  تمام دولت های بعد از انقلاب را دارا شد  و می توانست تمام زمینه ها را برای پیشرفت و توسعه هر چه بیشتر این کشور ایجاد کند اما به خاطر سو تدبیرو مدیریت تورم  چشم نواز و نرخ بیکاری پر و پیمان و وضعیت اقتصادی  آرام بخشی را به ملت هدیه داد که  این مردم سالهای باید از این توشه آخرتی که دولت اصولگرا وعده داده بودند بهر بجویند  اما اینک بیان دارند که آن همه سرمایه و ثروت امروز در صندوق ذخیره ارزی کشور خالی است و مشخص نیست کی و کجا مصرف شده است!
من یقین دارم که این خدمات منحصر به فرد توسط هیچ جریان و گروهی  نمی توانست اینچنین رخ دهد جز مدیریت مدبرانه تفکر یکدست  اصولگرایانه شما دوستان محترم ؛ همان تفکری که با وجود آنکه تمام سرمایه ها را در دست داشت  بیش از 4 میلیون رای نتوانست نظر ملت را با خود  همراه کند و حضور حماسه ای مردم پیش از آنکه در تایید گفتمان اصلاح طلبی باشد بلکه مروج این  سخن بود که آقایان اصولگران ما ضمن  آنکه دلبسته نظام و کشور و رهبرمان هستیم اما  تفکرات بسته و بدون  چشم انداز روشنی که برایمان مبدل کرده اید را نمی پسنیدم و همانند شما فکر نمی کنیم و اعمالتان را نمی پسنیدم و موافق نیستیم و این رای 4 میلیونی به تفکر شما در قبال رای 18 میلیونی خود بیانگر واقعیتیست که نیاز به تفسیر و تحلیل ندارد که اگر اینچنین باشد  مخاطب  نه به منظور دانستن بلکه به منظور عدم پذیرش واقعیت است که هنوز اصرار بر  مقبولیت خودتان در جامعه دارد مقبولیتی که 4 میلیون بیشتر رای ندارد اما با 18 میلیون اصلاح طلبانه و اعتدال گرایانه پز می دهد ! افسوس
حکایت دوستان اصولگرا چون این است ، انسانی که خواب باشد را می توان بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده است بیدار کردنش سخت است .
جناب فریدونی، هم وطن ارجمندم
از حضور و کلام و تنفس خاتمی رنج می برید! درکتان می کنم ، اما سرکار خانم ندا بجنوردی همسر سید حسن خمینی  یادگار امام  چه زیبا در باب آن سید مظلوم و محبوب می نویسد:
آقای خاتمی ! شما شأن تان را از حضور در هیچ مجلسی کسب نکرده اید ، بلکه این مجالس هستند که شأن شان را از حضور أمثال شما کسب می کنند .
ملت بزرگ ، فهیم و شریف ایران ، و نیز رئیس جمهور عزیز که منتخب این ملت می باشند می دانند که این ریاست جمهوری و این پیروزی شیرین مدیون شما می باشد . صاحب این روز شمایید . این روز را بیش از همه باید به شما تبریک گفت .اگر جای خالی شما را این روزها در سیما می بینیم چه باک . صندلی جلوس شما نه در کرسی های چوبی مجلس ، که در قلبهای پر عشق ایرانیان می باشد . پاینده باشید . اگر خدا خواسته شما عزیز باشید ، هر چه بر خلاف آن انجام دهند ، باز عزیز تر می شوید . عزتتان در پناه الطاف الهی مستدام باد .»